آموزش خالی کردن غم

من چون آدم مشهوري هستم از دانشگاه‌هاي مختلف برام دعوت‌نامه مي‌فرستن كه برم اونجا سخنراني كنم. و مثلا دانشگاه پنسيل‌وانيا، بوك‌وانيا، خودكاروانيا و ديگر دانشگاه‌هاي مشهور.

حتي در دانشگاه هاروارد صاحب يك كرسي هستم. البته چون من درجه علميم بالا هست و  منو همه دنيا مي شناسن به جاي كرسي بهم مبل دادن و من الان در دانشگاه هاروارد صاحب يك مبل قرمز با خال‌هاي صورتي هستم.

يك روز در حال سخنراني توي يكي از دانشگاه های اسپانيا بودم كه يكي از دانشجوايان گفت: سترماگوره چيپالوه شيميس تاشومبل.

من بهش گفتم: كسي حق نداره سر كلاس من اسپانيايي حرف بزنه. اگه شيرازي بلدي بپرس اگرنه آخر جلسه بيا سوالت رو جواب مي‌دم.

دانشجو: ببخشيد استاد اسپانيايي حرف زدم.

من: اشكال نداره سوالت رو بپرس؟

 دانشجو: چرو ما خدا رو نمي‌بينيم؟ شمو اي مسئله رو بري ما روشن بكن. (برِي = براي) تا وقتي خدا رو نبينم عبادتش نمي‌كنم.

من رفتم آخر كلاس و دانشجوها پشتشون به من بود. به اون دانشجو گفتم: الان تو منو مي‌بيني؟

دانشجو: نه استاد تا وقتي پشتم به شمو هست مسلما شمو رو نمي‌بينم.

من: تا وقتي به خدا پشت كرده باشي، خدا رو نخواهي ديد.

دانشجو: استاد! يه سوال ديگه هم دارم.

من: بذار آخر كلاس.

دانشجو: خاك زمين حنا دختري در مزرعه توي سرم اما اين سوال ذهنمو خيلي درگير كرده.

من: بپرس پسرم.

دانشجو: استاد وقتي غمگين مي‌شيم چي كار کنیم؟ آيا ما بايد ويزاي شيراز رو بگيريم و شيرازي بشيم تا شاد باشيم؟

من: بطري وقتي پره و مي‌خواي خاليش كني،‌خمش مي‌كني. هر چه بيشتر خم بشه بيشتر خالي مي‌شه. اگر كاملا رو به زمين گرفته بشه سريع‌تر خالي مي‌شه.

دل آدم هم همين‌طوره. گاهي وقتا پر مي‌شه از غم و غصه و ...

قرآن مي‌گويد هر وقت دلت از غم و غصه‌ها پر شد  خم شو و به خاك بيفت.

وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ (حجر97)فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدينَ (حجر98) وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ (حجر99)و قطعاً مى‏دانيم كه سينه تو از آنچه مى‏گويند تنگ مى‏شود. (97حجر) پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده كنندگان باش. (حجر98) و پروردگارت را پرستش كن تا يقين (مرگ) تو فرا رسد. (99حجر)

نكته5 از تفسيرنور: دواي فشار روحي و رواني نماز سجده و تسبيح و حمد خداوند يضيق...فسبح بحمدك...واعبدو

ابن‌عباس مي‌گويد: پيامبر(ص) هرگاه غمگين مي‌شد به نماز برمي‌خواست(تفسيرنمونه)