بعضی توصیه های انتخاباتی نهج البلاغه

ساخت وبلاگ

کمی بریم سراغ نهج البلاغه ببینیم حضرت علی ع در مورد کسانی که رای نمی دهند یا رای سفید می دهند چی می گن؟
یکی را دیدم که در برگه انتخابات، به جای اسم نمایندگان، اسم یاران امام حسین ع رو نوشته بود، فکر کرده وای چه کار جالبی.
همون اسم ها می ان و یقه ات را می گیرند.
تو که هنوز نفهمیدی اطاعت نکردن از نماینده و ناب خاص امام حسین ع یعنی مسلم بن عقیل یکی از مهم ترین دلایل عاشورا بود، نخواهی فهمید اطاعت از نائب عام یعنی ولی فقیه یعنی چه.
امام حاضر نائب خاص می گذارد امام غایب نائب عام.
مثلا گاهی بهانه ای مثل این می اورند:
ما که نمی شناسیم. ما که سر در نمی اریم ما از سیاست چیزی نمی فهمیم و ....
خب نمی شناسی برو بشناس. برو بپرس بشناس.
مگر همسرت رو می شناختی؟
رفتی تحقیق کردی شناختی ازدواج کردی.

وَ قِیلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ (علیه السلام) فَقَالَ أَ تَرَانِی أَظُنُّ [أَنَ] أَصْحَابَ الْجَمَلِ کَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ؟ فَقَالَ (علیه السلام):
یَا حَارِثُ [حَارِ] إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ، فَحِرْتَ؛ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ [أَهْلَهُ]، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّی أَعْتَزِلُ مَعَ [سَعْدِ] سَعِیدِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ [سَعْداً] سَعِیداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلَا الْبَاطِلَ.
و درود خدا بر او، فرمود: (حارث بن حوت(1) نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى دانم چنین نیست، امام فرمود):
اى حارث تو زیر پاى خود را دیدى، امّا به پیرامونت نگاه نکردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى مى باشند و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانى. (حارث گفت: من و سعد بن مالک(2)، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار مى رویم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را یارى کردند، و نه باطل را خوار ساختند.
پس شرکت نکردن در انتخابات دو خطا یا گناه است:
یاری نکردن حق، خوار نکرد باطل.
خوار نکردن باطل منظور خوار نکردن منافقین و شبکه های ماهواره ای و ... است.

بعضی می گویند فلانی نیامد یا تایید صلاحیت نشد ما نمی آییم:
امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه در مقابل خوارج، که شعار «‌لاحکم الا لله؛ جز حکم خدا، حکمى نیست» سر مى‌دادند، فرمود: «انّه لابُدَّ للنّاسِ مِن امِیرٍ بَرٍ اَو فاجِرٍ...؛ مردم به ضرورت، باید حاکمى داشته باشند، نیکوکار باشد و یا بدکار.»
مردم نیازمند امیر هستند نیکوکار یا فاجر.
یعنی کشوری نداریم که بشه بدون رهبر رئیس جمهور و .... اداره بشه در یک جمع و اجتماع سه نفری هم یک نفر باید امیر باشه وگرنه هرج و مرج می شه.
حالا هر کدام از ما نسبت به بعضی از گناهان عصمت داریم و نسبت به بعضی گناهکار.
مثلا اکثریت مومنین نسبت به دزدی معصومند اما نسبت به غیبت گناهکار.
از بین این کاندیداهای غیر معصوم باید یکی انتخاب بشه. گاهی عصمت یکنفر مناسب رئیس جمهوری نیست اما عصمتش در حد وزارت است. یا مدیریتش به درد وزارت می خورد نه ریاست جمهوری. تشخیص با اهل تشخیص است.

کسانی دست به انتخاب نمی زنند شاید بشود گفت نوخوراج. نوخوارجی که با تفکر اسلامی آشنا نیست.

انتخاب کنیم اما بدون فحش:

و من کلام له (علیه السلام) و قد سمع قوما من أصحابه یسبّون أهل الشام أیام حربهم بصفین:
إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ، وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ، وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ، حَتَّى یَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِیَ عَنِ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ.
در جنگ صفّین شنید که یاران او شامیان را دشنام مى دهند(1) فرمود):
من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف، و حالات آنان را باز گو مى کردید به سخن راست نزدیک تر، و عذر پذیرتر بود.
خوب بود بجاى دشنام آنان مى گفتید: خدایا خون ما و آنها را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهى به راه راست هدایت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند، و آنان که با حق مى ستیزند پشیمان شده به حق باز گردند.
_____________________________
(1). دشنام دهندگان، حجر بن عدى و عمرو بن حمق بودند. (پاورقى شرح خویى، ج 13، ص 83 و 94)

یعنی به جای تهمت زنی و شایعه پراکنی و فحش و غیره شرح دهیم کارهای نادرستشون و درستشون.
همون غربگراها هم هدفشون این نیست که مملکت رو نابود کنن اما بلد نیستند ما باید مثلا بگیم روش فلانی خلاف آیه زیر است:
وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ
و به ستمگران تمایل و تکیه نکنید که آتشِ (عذاب) شما را فرامیگیرد و (در این صورت) برای شما در برابر خداوند، هیچ دوست و سرپرستی نیست، پس (ازهیچ ناحیه ای) مورد کمک قرار نخواهید گرفت
سوره هود آیه 113
تفسیر نور:
در روایات میخوانیم که مودّت و محبّت به ظالم و اطاعت از او، از مصادیق رکون به ظالم محسوب میشود. در روایتی میفرماید: به ستمگر امیدی نداشته باش، گرچه او فامیل و دوست تو باشد. و ان کان حمیما قریباً(126) در کافی، نیز این روایت آمده که اگر به مقدار زمانِ دست به جیب کردن ستمگر برای بخشش، راضی به زنده بودن او باشی، رکون و تکیه بر ظالم کردهای که خدا از آن نهی نمودهاست(127)

یا فلانی خوب است چون سیاست خارجی اش طبق آیات هفت و هشت سوره ممتحنه است.


یکی از جملاتی که معروف شده اینه:
تخصص مهم تر است یا تقوا.
و در جواب می گویند کسی که بدون تخصص وارد کاری می شود تقوا ندارد. این حرف درست است.
اما کسانی که از زیر دست شورای نگهبان بیرون می ایند تخصص و تقوا دارند اما کم و زیاد دارد اولویت با تقواست چرا؟
چون تقوا خودش راه خروج باز می کند:
تفسیر نور:
در قرآن برای افراد با تقوا چند تعبیر آمده است: یجعل لکم نوراً(27)، یجعل لکم فرقاناً(28)، یجعل له مخرجاً(29)، یجعل له من امره یُسراً(30) که شاید اشاره به یک سیر طبیعی دارد، زیرا برای انسان با تقوا اوّل نور پیدا میشود و در سایه نور، شناخت حق از باطل و فرقان پیدا میکند و وقتی که حق و باطل را شناخت، راه خروج از مشکلات را پیدا میکند و در سایه همان نور، از بسیاری از گرفتاریها به آسانی خارج میشود.
--------------
27) حدید، 28.
28) انفال، 29.
29) طلاق، 2.
30) طلاق، 4.
.... وَاتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
... و از خدا تقوا پیشه کنید و خداوند به شما تعلیم میدهد و خداوند به هر چیزی داناست
سوره البقره آیه 282
خود تقوا تولید علم می کند. بکل شی ء علیم شاید اشاره به این باشد مثلا با تقوا، که هسته ای کار کند یا موشکی کار کند خداوند علم جدید را وحی می کند الهام می کند. و با تحریم هم راه خروج باز می شود.

ایه انتخابات آیه زیر است:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
مؤمنان (واقعی) تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده و هرگاه با رسول بر کاری اجتماع نمایند، بدون اجازه او نمیروند، (ای رسول) کسانی که اجازه میگیرند آنانند که به خدا و رسولش ایمان دارند. پس اگر برای بعضی از کارهای خوداز تو اجازه خواستند، به هر کس از آنان که خواستی (و مصلحت بود) اجازه بده و برای آنان از خدا طلب آمرزش کن، که خداوند بخشنده و مهربان است
سوره النور آیه 62
تفسیر نمونه:
منظور از ((امر جامع )) هر کار مهمی است که اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همکاریشان ضرورت دارد، خواه مساءله مهم مشورتی باشد، خواه مطلبی پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن ، و خواه نماز جمعه در شرائط فوق العاده ، و مانند آن ، بنابراین اگر می بینیم بعضی از مفسران آن را به خصوص مشورت ، یا خصوص مساءله جهاد، یا خصوص نماز جمعه یا نماز عید تفسیر کرده اند باید گفت : بخشی از معنی آیه را منعکس ساخته اند، و شاءن نزولهای گذشته نیز مصداقهائی از این حکم کلی هستند.


ما نمی توانیم به ولی فقیه وکالت دهیم کارهای ما را انجام دهد چون وکالت فقیه نداریم ولایت فقیه داریم. ولی فقیه بر مردم ولایت دارد.

کار خبرگان کشف نور ولایت است.

طبق آیه بالا وقتی ولی فقیه در امر جامع توصیه می کند باید گوش داد.
گاهی از رهبر توقعاتی هست که خارج از وظایف رهبر است. وظایف رهبر در اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده است.

بعضی مدام به رهبر انقلاب گیر می دهند بدون معرفی کردن جایگزین. بدون آشنایی به وظایف رهبر که در اصل ۱۱۰ قانون اساسی.

نزدیکی های انتخاب بعضی به همه چیز گیر می دهند که نیایند.

شرکت کم و یا زیاد مردم به چند چیز بر می گردد. چند چیز ریشه ای:

حب دنیا و حب نفس و بصیرت.

مثلا توقعش این است که اجاره نشین نباشد ولی هست با سختی هاش.

این در ته ته قلبش هست اما در ظاهر به شورای نگهبان و این کاندید و اون کاندید گیر می دهد یا در ظاهر غربگراست تا زودتر بدون سختی به پول برسد. اما ته ته اش حب دنیا و کمبود بصیرت است که این کج روی ها را می کند.

نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۳ساعت 17:6 توسط شنگول العلما|

شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 4 تاريخ : شنبه 26 خرداد 1403 ساعت: 20:44