رییس جمهور موقع خروج سر و صدا هایی می شنود. یک نوجوان با محافظان در حال جر و بحث بود.
به سمتشان می رود.
رییس جمهور به محافظان می گوید اجازه دهید او جلو بیاید.
نوجوان: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
رییس جمهور: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
رییس جمهور:چرا پسرم؟
نوجوان به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم. هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟» و شانههایش آشکارا میلرزد.
رییس جمهور دستشان را دوباره روی شانه نوجوان گذاشته و می گوید: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» نوجوان هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
رییس جمهور او را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میگوید : «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
رییس جمهور خم شده صورت خیس از اشک او را بوسیده و می گوید: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
رییس جمهور، آیت الله خامنه ای و نوجوان شهید مرحمت بالازاده 13 ساله است.
وصیت نامه شهید در ادامه
شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 169 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 15:49